ورزشکردن برای بسیاری از انسانها راهی است برای داشتن تناسب اندام و حفظ سلامتی. تعداد زیادی از اطرافیانمان را میشناسیم که در کنار کارهای روزمره، در هفته چند ساعتی را به ورزش اختصاص میدهند. خانوادهها هم معمولا از اینکه فرزندانشان در کنار درس خواندن اوقات فراغت خود را به ورزش بپردازند راضی هستند.
اما وقتی فرد علاقهاش را در زمینه خاصی بیابد و طعم دلنشین برد پای دندانش بنشیند، بهسختی میتوان او را از ورود به دنیای ورزش حرفهای منصرف کرد. ورزش حرفهای هم که از نظر بیشتر خانوادهها هم مانع درس خواندن است و هم با آسیبدیدگی و خطر فراوان همراه است. اما جوانان موفقی را داریم که باوجود مخالفتهای اطرافیان به دنبال اهداف بزرگی که در سر دارند تمام خطرات را به جان میخرند.
سراج شکری جوان ورزشکار درگزی متولد 21اسفند64 که ساکن محله هنرستان است ورزش را از کودکی در سال1371 آغاز کرده و با توجه به روحیه جنگجویی که در خود سراغ داشته است و پس از تجربه مبارزه در چندین رشته متفاوت هماکنون کیک بوکسینگ را بهعنوان کاملترین رشته ورزشی برای خود انتخاب کرده است.
سراج که اکنون پدر 2فرزند است، احساس پدرش را در آن زمان درک کرده است و میگوید: پدرم کارمند مخابرات بود و سالها ورزش باستانی انجام میداد. در شهر درگز علاوهبر ورزش باستانی، عرق کشتی وجود دارد. پس از چندین سال که از ورزش فاصله داشتم بالأخره با رضایت خانواده در دوران راهنمایی باز به سمت ورزش برگشتم اما اینبار به کشتی گرایش پیدا کردم.
او که بهدلیل اصرار پدرش در کنار کشتی به ورزش باستانی هم میپرداخته است، بیان میکند: کشتی ساختار بدن مرا پرورش داد. من در کنار کشتی به ورزش باستانی هم میپرداختم، با کوهنوردی و زدن وزنه و تمرینات سرعتی و استقامتی به سرعت پیشرفت کردم. رشته ورزش باستانی را هم به دلیل علاقه خانوادگی در سطح حرفهای دنبال کردم و چندبار هم در باشگاه آستان قدس مشهد مورد تقدیر
قرار گرفتم.
او که با ورودش در سال1383 به مشهد، دنیای ورزشیاش تغییر کرده است، میگوید: از همان بچگی بهدنبال چیزی بودم که کامل باشد، با تمام احترامی که برای ورزش تکواندو و کشتی قائل هستم اما آنها را برای خودم کامل نمیدیدم. روحیات جنگندگی در من بسیار بالاست و دلم ورزشی را میخواست که در مبارزه دست و پا آزاد باشد و قوانین دستوپاگیر مانع مبارزه لذتبخش نباشد.
از سال1383که به مشهد آمدم وارد ورزش کونگفو شدم. اولین مربی من آقای مقدسی بود و چند ماهی را در خدمت ایشان تمرین کردم تا اینکه با جواد قدیری آشنا شدم و وارد سیستم کیکبوکس شدم. یک شب بهطور اتفاقی دوستان مرا به باشگاهی دعوت کردند و با آشناشدن با جواد قدیری به طور جدی وارد این حرفه شدم.
در همان ابتدای کار برای آزمودن من پرسید که با خودت چندچندی و بعد از چند مرحله چپ و راست زدن جوابی که شنیدم این بود که هرچه تاکنون یاد گرفتی دور بریز و از ابتدا شروع کن. به استادم اعتماد کردم و در این رشته با انگیزه فراوان تمریناتم را آغازکردم.
او در سال86 ازدواج کرده و به گفته خودش با حمایتهای بیدریغ همسرش توانسته در مسیری که انتخاب کرده است موفق باشد. سراج شکری2فرزند دارد، یاشار هفتساله و دنیز یک ساله. یاشار به همراه پدر به باشگاه ورزشی میرود و به تمرین در رشته کیکبوکس میپردازد.
به گفته سراج همسرش «الهام خاکشور» از ترس آسیبدیدگی با تمرین فرزندش در این رشته ورزشی مخالف است اما او معتقد است که هر فردی دارای حق آزادی در انتخابهای خود است.
یاشار هم تا زمانی که علاقه دارد در این ورزش رزمی به مبارزه بپردازد پدر او را حمایت خواهد کرد و هر زمان که دیگر علاقهای نداشته باشد یا به هر دلیلی نخواهد در این مسیر ادامه دهد، هیچ اجباری در کار نخواهد بود. به گفته شکری حتی اگر دخترش هم بخواهد در سالهای آینده به این رشته ورزشی به ظاهر خشن ورود پیدا کند، مورد حمایت او قرار خواهد گرفت.
شکری که همسرش را بهترین دوست و همصحبت خود میداند، اظهار میکند: برای صحبت با الهام زمان زیادی را صرف میکنم زیرا هم خودم از همصحبتی با او انرژی میگیرم و هم اعتماد به نفسی که از این طریق به همسرم میدهم به من حس خوبی میدهد. من زمان زیادی را در منزل نیستم و نمیتوانم در کارهای خانه به همسرم کمک کنم به همین دلیل بیشتر از نظر ذهنی به او انرژی میدهم.
همسر من که قبلا در رشته کاراته تمرین میکرده، به خاطر تحصیل و بچهداری مجبور شده است که ورزش را کنار بگذارد و به کارهای خانه بپردازد. او بهعنوان حامی از من و بچهها حمایت میکند تا محیطی آرام برای ما فراهم کند و در پرتو این آرامش من هم میتوانم به هدفم که مبارزه در سطوح بالاتر است، نزدیک شوم.
هرچند به دلیل آسیبهای زیادی که میبینم گاهی اوقات ناراحت میشود و با مبارزات سنگین من مخالفت میکند اما در این سالها مرا بهخوبی شناخته است و میداند که برای اهداف بزرگی که در سر دارم حاضرم هر بهایی را بپردازم و هیچ چیز نمیتواند مانع من باشد.
سراج که به ورزش به عنوان ارتقادهنده روح نگاه میکند در ادامه میگوید: به اعتقاد من پرورش روح چندین برابر جسم اهمیت دارد و اعتماد به نفس به عنوان یک محرک ذهنی مهمترین عامل پیشرفت انسان است. ورزش بر مبنای تقویت ذهن باعث فاصلهگرفتن از دخانیات و مواد ناسالم میشود.
در حال حاضر ذهنیت جامعه درباره اینگونه ورزشها این است که هرکس وارد این رشته شود با دست و پای شکسته به خانه برمیگردد
وقتی ورزشکار پس از 12ساعت تمرین، بدن و روحش را مورد توجه قرار میدهد با اطمینان میتوان گفت که زندگی سالمی را در پیش خواهد گرفت. در برخی محافل بعضیها وقتی که متوجه میشوند ما توانایی مبارزه داریم توقع دارند به حمایت از دوستانمان حقی را ناحق کنیم ولی اینکار اصلا در مرام ورزشکاران نمیگنجد. ورزشکاران هیچوقت وجهه ورزشی خود را فدای حاشیهها نمیکنند. به نظر من یک ورزشکار فقط در چارچوب رینگ قدرتنمایی میکند و هیچگاه با ضعیفتر از خود زورآزمایی نمیکند.
خاطرات تلخ و شیرین زیادی را از سراج شکری شنیدهام. از مسابقات خارج از کشور مثل ارمنستان که در آن تبعیض و حقکشیهای زیادی وجود دارد تا قهرمانیهای ملی و بینالمللی و اوراسیا که لحظات شیرین و به یاد ماندنی زندگیاش را ساخته است.
او که در میان ورزشکاران رشته خود با لقب «پادشاه زیرزمینی» شهرت دارد و اکنون با استاد خود جواد قدیری همکار است، ادامه میدهد: با وجود اینکه تعداد زیادی از شاگردانم در این رشته موفق هستند اما به خودم لقب استاد نمیدهم و به نام مربی اکتفا میکنم.
برای من ادا کردن کلمه استاد بسیار با عظمت است و فکر میکنم اگر بخواهیم نام استاد را برای فردی به کار ببریم باید آن شخص در درجات بالای روحی قرار گرفته باشد. جواد قدیری برای من، هم استاد بزرگی است و هم یک دوست و همکار بسیار خوب.
سراج شکری از سختیها و ناملایمات زندگی هم اینطور میگوید: بارها شده که به خاطر کار و مسائل اقتصادی زندگی مجبور شدم ورزش را در برههای کنار بگذارم. من به عنوان یک انسان متأهل، مسائل زندگی مشترک را در اولویت قرار دادهام. در مبارزات ما بحث آمادگی جسمانی و نوع تغذیه حرف اول را میزند.
گاهی پیش آمده با وجود اینکه حریف خود را به خوبی میشناختم و میدانستم که قطعا در مبارزه با او پیروز میشوم اما به دلیل مسائل اقتصادیای که وجود داشته است از مبارزه انصراف دادهام. تغذیه سالم و مناسب نیاز به هزینه زیادی دارد. حتی مقدار زمانی که باید برای تمرین بگذاریم هم در مسائل اقتصادی تأثیر دارد. به خاطر دیدگاهی که داشتم شغل و درآمدم را به ورزش نزدیک کردم.